دلنوشته | مهمان مهربانی
  • کد مطالب: ۱۶۲۱۲۳
  • /
  • ۱۰ خرداد‌ماه ۱۴۰۲ / ۱۲:۴۰

دلنوشته | مهمان مهربانی

امروز یکی از بهترین روزهاست چون یکی از هزاران زائری هستم که به زیارت امام مهربانی‌ها آمده است.

امروز یکی از بهترین روزهاست چون یکی از هزاران زائری هستم که به زیارت امام مهربانی‌ها آمده است. هر وقت به حرم می‌آیم، انگار گذر زمان را احساس نمی‌کنم.

همه‌ی غم‌ها و دردها، همه‌ی ترس‌ها ودلواپسی‌ها از بین می‌رود. اینجا ایوان آسمان بهشت است. جز آدم‌ها همه‌ی فرشتگان و پرندگان را هم می‌توان دید که چه‌طور ساده و صمیمی به دیدار امام مهربانی‌ها آمده‌اند.

از دور و نزدیک مثل ابرها سبکبال شده و با شوق زیارت خود را به مشهد رسانده‌اند. چند روزی به تولد امام رضا(ع) مانده است. کنار سقاخانه ایستاده‌ام و به مردم نگاه می‌کنم.

آسمان آن‌قدر آبی و زلال است که می‌شود تا دورها را دید. به قول بابابزرگ: «ولایت امام رضا(ع) پر است از برکت. پر است از امنیت و آرامش.»

روبه‌روی پنجره‌ی فولاد، مردم مثل پروانه طواف می‌کنند. صدای نقاره‌ها را می‌شنوم، صدایی که شاید از قبل ترها از زمانی که هنوز من و تو به دنیا نیامده بودیم هر طلوع و غروب خورشید، مردم مشهد را به استقبال اذان دعوت کرده است.

هوا کم‌کم گرگ و میش و بعد سورمه‌ای می‌شود. خوب که دقت می‌کنم، آسمان حرم حتی توی شب‌ها تاریک و سیاه نبوده است و نیست. آسمان حرم همیشه روشن است طوری که اگر کمی دقت کنی، فرشته‌های آسمان را هم شاید ببینی که به زیارت می‌آیند.

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.